جدول جو
جدول جو

معنی ساریق بوقا - جستجوی لغت در جدول جو

ساریق بوقا
از امرای مغول در خدمت امیر ارغون (683- 690 هجری قمری) است، رجوع به جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 2 ص 258 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

نارین طغای، ضبط دیگری است از ناری طغای و نارین طغای، رجوع به نارین طغای و نیز رجوع به از سعدی تا جامی چ 2 ص 76 شود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
اریغبوکا. ابن تولی بن چنگیزخان. وی در غیاب برادر خویش منگوقاآن (متوفی به سال 655 هجری قمری) در مغولستان نیابت او میکرد و منگو خیال داشت که ریاست مغول و اولوس اربعۀ چنگیزی بعد از او به اریق بوکا برسد ولی قوبیلای با این نقشه موافقت نداشت مخصوصاً چون وی در دست مربیان چینی تربیت یافته بود و نفوذ ایشان بر مزاج او غلبه داشت و از موافقت قشون و اتباع چینی خود مطمئن بود زیر بار اطاعت برادر نرفت و در سال 658 هجری قمری در یکی از شهرهای چین شمالی قوریلتائی خصوصی تشکیل داده خود را قاآن خواند و مخالفت خویش را با ریاست اریق بوکا علنی کرد قوبیلای مقر سلطنت خود را در شهر قدیم پکینگ قرار داد و اسم آنرا برگردانده خان بالیغ یعنی مقر خان نام نهاد و چون مغول از فرمان او سرپیچیدند و اریق بوکا را بخانی شناختند، برای مطیع ساختن ایشان بلشکرکشی پرداخت، ولی هرچه کوشید که شهر قراقروم را از اریق بوکا بستاند توفیق نیافت ولی عاقبت بتدبیر پادشاه اولوس جغتای را با خود همدست کرد و بمعیت او اریق بوکا را مغلوب و دستگیر ساخت (662) و اریق بوکا در حبس بود تا در سال 664 بمرد. رجوع بفهرست تاریخ مغول و جهانگشای جوینی ج 1 ص 211 ح و 85 ح و ازسعدی تا جامی تألیف براون ترجمه حکمت ص 66 شود
لغت نامه دهخدا
(ساسی بوقا)
چهارمین تن از خانان آق اردو از خاندان ’اردا’ است که از709 هجری قمری تا حدود 715 در دشت قبچاق شرقی حکومت میکرد. (از ترجمه طبقات سلاطین اسلام لین پول ص 206). در منتخب التواریخ معین الدین نطنزی ’در ذکر شعبه سلاطین آق اورده’ آمده: در آن وقت که پادشاه طغرل بن توقتا (از سلاطین کوک اورده) جلوس کرد ساسی بوقابن نوقای حاکم الوس آق اورده بودو برقرار طریقۀ اطاعت و انقیاد مرعی میداشت. مدت سی سال حکومت کرد و در این مدت قطعاً و اصلاً از جادۀهمت طغرل خان و اوزبک خان (بن طغرل خان) تجاوز ننمود و از هیچ ییغین و قوریلتای تخلف نکرد و همچنان در عین یک جهتی بتاریخ عشرین و سبعمائه بمرگ طبیعی بمرد. مرقد او در محروسۀ صاوران است. (منتخب التواریخ معینی چ ژان اوبن ص 88)
لغت نامه دهخدا